بعد مدتی یه گلچین از بامزه ترین جکها رو گذاشتم حالشو ببرید!
ایستاده بمیرید بهتر از آن است که روی زانوهایتان زندگی کنید.
تفریحی خدماتی

1- چند روز پیش با موتور رفته بودم یه جعبه بیسکوئیت بخرم. جعبه رو گذاشتم روی باک موتور و با دو تا پام اونو گرفتم که نیوفته. داشتم میرفتم که همسایمونو دیدم. از دور سلام کرد. منم دستمو بلند کردمو جواب دادم و با دست اشاره به جعبه بیسکوئیتی که لای پام بود کردمو گفتم: بفرمائید. یهو اخماش رفت تو هم. بنده خدا جعبه رو ندید...
از فرداش دیگه جواب سلاممونم نداد.
من موندم چجوری بش بگم که بابا منظور من بیسکوئیت بود نه چیز دیگه ای.

2- پدر: پسرم فکر کنم الان وقتشه کمی در مورد مسائل سکسی با هم حرف بزنیم
.
.
.
.
پسر: باشه موافقم. خوب چی می خوای بدونی؟!!

3- وسط حسینیه یه پرده ی بزرگ کشیده بودند
خانما یه طرف آقایون هم یه طرف!
مداح هم بالای منبر مداحی می کرد.
خانما گوشه ی پرده ی وسط حسینیه رو بالا برده بودند و
مراسم سینه زنی آقایون رو نگاه می کردند و اشک می ریختند!
بعد از چند دقیقه آقایون شروع کردن به درآوردن پیرهناشون ؛
برای نشون دادن ارادت بیشتر!
اینجا بود که آقای مداح غیرتش اجازه نداد که خانما بازم به آقایون نگاه کنند
و خواست از پشت میکروفون نهی از منکر کنه ،
ولی یادش رفت کلمه "پرده" رو به کار ببره و اینجوری شد که اون عقب مجلس منفجر شد از خنده !
مداح : خواهرای عزیز! لطفا دیگه بکشن پائین آقایون لخت شدن ...!

4- يه پسره عروسي كرده بود و شب زفاف بود و پسره هم بلد نبود كه چه‌كار بايد بكنه. به باباش جريان رو گفت و باباش هم يه بي‌سيم داد به پسره و يه بي‌سيم هم خودش برداشت و گفت: ناراحت نباش، با اين بي‌سيم لحظه به لحظه بهت مي‌گم كه بايد چه كار كني! پسره رفت توي اتاق. باباش گفت: لخت شو... اونو هم لخت كن... ماچش كن... حالا همون چيزي رو كه هم من دارم و هم تو، بكن توي سوراخش... پسره هم بي‌سيم رو كرد توي سوراخ!(ببخشید یه کم بی ادبی شد ولی بامزه بود گذاشتم!)

5- من به مسئولین هشدار میدم! اگه اینترنت قطع شه من میرم دختربازی میکنم! همین عمه‌ی شما امکان داره قربانی هدفهای پلید من شه!!!

6- شنگول منگول 2012 :
منم منم مادرتون مرغ آوردم براتون
(بعد از باز شدن در ) :
سروان جعفری هستم ! بچه ها بریزید دیش هارو جمع کنید !

7- چهارتا از مهم ترین دست آوردهای دانشگاه:
.
.
.
-اس ام اس دادن بدون نگاه کردن به موبایل
-خوابیدن در حالت نگاه کردن به کتاب... ...
-کار گروهی در هنگام امتحان
-حرف زدن بدون تکون خوردن لب

8- به بچه فاميل كه 4 سالشه ميگمدخترا موشن مثل خرگوشن...
برگشته ميگه :
پسرا لوسن ، خيلي ديوثن

9- مامانم از صبح رفت خونه ی خاله م،منم از خدا خواسته دوست دخترمو آوردم!
شب که مامانم اومد؛حس کردم یکمی باهام سرسنگینه!
بعدش دوست دخترم زنگ زد و گفت:
ببین ترو خدا شاکی نشیا!من یه چیزی خونه تون جا گذاشتم!
جا خوردم،گفتم :چــی؟؟! حتما مامانم همونو دیده تحویلم نمیگیره!
ولی قطع کرده بود!
رفتم با استرس همه جا رو گشتم...
روی تخت،زیر تخت،تو حموم،کفِ آشپزخونه،رو کاناپه ی هال،
یادم افتاد موقع نشون دادن عکسای کا
...
مپیوتر یه بارم .....
خلاصه اونجارم زیرو رو کردم چیزی نبود!
زنگ زدم بهش میگم: جونِ مادرت یکمی فکر کن ببین کجا گذاشتی،اصلا چی جا گذاشتی؟
صداشو لوس کرده میگه:یعنی تو نمیدونی؟
میگم:نه والا! بگو زود باش...
میگه : قلبـــــــــــــــــمو ..!
یعنی میخواستم خرخره شو بجوام!!
بعد که خیالم راحت شده رفتم به مامانم میگم:
چرا واسم قیافه گرفتی؟
میگه:این سوال داره مرد خرسِ گنده!!! توام شدی مثلِ بابات!
صبح تا شب نبودم یه زنگ نزدی حالمو بپرسی!!!!

10- بابام حسرت زمان باباش را میخورد،
منم حسرت زمان بابام،
اما اگه پسر من بخواد حسرت زمان منو بخوره،
همچین با پشت دست میزنم تو دهنش، که نفهمه از کجا خورده!!!

11- امروز تو مترو بودم داشتم عکسای گوشیمو میدیدم رفتم رو عکس بعدی یارو میگه بزن عکس قبلیو من کامل ندیدم....!!!
حریم خصوصی در حد ِ پشم ِ شتر های آفریقا . . .!

12- اگه به جای انگلیس ، ایران میزبان المپیک بود.
مراسم با نوای قرآن شروع می شد، بعد یه آخوند میومد از مظلومیت مردم فلسطین و لبنان می گفت،سپس در ادامه حدادیان میومد یاد امام و شهدا رو می خوند، (لابه لای روضه سه چار تا فحش هم به مشایی می داد)، یه نیم ساعت خر تو خر هیچ مراسمی اجرا نمی شد، بعد محمود احمدی نژاد میومد هولوکاست رو می برد زیر سوال و قوانین رعایت شده حقوق بشر تو ایران می گفت.

بعد نوبت کاروان
کشورها میشد، که ابدا به ترتیب حرف الفبا نخواهد بود، بلکه بستگی به میزان تقوای کشورها داره، که لبنان و سپس فلسطین در اول این برنامه هستن، به گردن همه ورزش کارها هم چپیه می نداختن، سپس یه عده از دانشجوهای پیرو خط امام (مق) به کاروان اسرائیل حمله می کردن و پرچمشون رو آتیش می زدن.

سپس در پایان بازی ها لبنان با 167 طلا اول، فلسطین با 130 طلا دوم و بحرین و یمن با 96 طلا مشترکا سوم می شدن.

13- روز دوم ماه رمضون بود منم شبش سر کار بودم دیر اومده بودم خونه خیلی خسته بودم تازه خوابم برده بود که دیدم یکی داره بالاسرم باهام شوخی میکنه و قلقلک میده کف پامو فکر کردم داداشمه گفتم کرم نریز پدر سگ یهو چشمو باز کردم دیدم بابامه، بابای ما هم قاطی بلند بلند مادرمو صدا زد: خانوووووووووووووم بیا تحویل بگیر پسرت به من میگه پدر سگ Plain Face
مادر ما هم بنده خدا تازه از خواب پاشده بود حالیش نبود گفت غلط کرده، پدر سگ خودشه Smile))) بابام گفت تو نمیخواد طرفداری کنی غذاتو بپز
Smile)))))))

14- دیروز تو تاکسی نشته بودم، یکی بغل دستم نشسته بود یه نفر هم بغل دست راننده، وقتی اومدیم پیاده شیم اونکه پیشه من نشسته بود اول حساب کرد و رفت، اون که جلو نشسته بود پول نداد در رفت، راننده نفهمید کدوم پول نداده، از من پرسید اون که عقب نشسته پول نداد؟ منم گفتم اون که از عقب بهت داد، جلویی بهت نداد
راننده:O-o
من:!!!!
اون که پول نداده بود:)))

15- آيا مي دانيد چند نوع عنكبوت داريم؟؟؟
.
.
.
.
.
.
. يك نوع عنكبوتهايي هستند كه تار ميزنند
.
.
.

.
.
.
.بقيه بلد نيستن تار بزنن پيانو ميزنند يكسري هم ساز بلد نيستن ميرقصند Smile))

16 - دردمن تنهایی نیست بلکه مرگ ملتی است که
چسخوری را قناعت !
کسخلی را شجاعت!
گشادی را صبر!
و با تبسمی برلب این جاکشی را زندگی می نامند...
.
.
.
..
.
.
دكترشريعتي بعد از خريد مرغ

17-

چند روز پیش تو مترو یه خانومه از جاش بلند شد یه پسره خواست بشینه یه حاج آقایی گفت صبر کن نشین !
چند لحظه گذشت ، گفت بشین ، گفت گرمای تن خانم رو صندلی بود ، درست نبود که بشینی !

من : Plain Face
پسره : Plain Face
مردم : Surprise
راننده : Plain Face
برنامه زلال احکام Plain Face

18 - یه بار سر چارراه ولی عصر دوتا راننده تاکسی سر اينكه مسافر واسه كدومشونه، دعواشون شده بود !
بعد که راننده هه سوار ماشين شد ، گفت :
مسافر تخـم منم نيست بعد منـو نیگا كرد و گفت : البته شما هستيد !

دست گلش درد نکنه که ما رو تخم خودش حساب کرد !
جا داره از پشت همین تریبون ازش تشکر کنم ، لـاشـــــي Plain Face !!

19 - مرده میگه:" حاج آقا من متاهلم. یه زن جوان به من گیر داده و دست بردارنیست. نمیدونم چی‌ کار کنم. نمی‌خوام به زنم خیانت کنم اما اون زن هم خیلی‌ خوشگله. چی‌ کار کنم؟

آخونده میگه:" پسرم، خیانت کار خوبی‌ نیست. تو اسم اون زنو به من بده، من یه دعا مینویسم که اون زن دیگه با تو کاری نداشته باشه".ـ

مرد میگه که به هیچ وجه نمیتونه اسم زنو بگه.

آخونده که حریص شده بود میگه:" نکنه زن بقال سر کوچه باشه؟.
مرده م
یگه، نه!
آخونده میگه: زن اسمال قصاب نباشه؟.
مرده میگه، نه.
آخونده میگه:" زن تازهٔ این خرازی نیست؟
مرده میگه، نه.
آخونده میگه:" پس حتما زن این ابرام شوفره؟.
مرد میگه نه، و از خونهٔ آخونده میاد بیرون.

مرده بیرون خونه آخونده یکی‌ از دوستاشو می‌بینه. دوستش میگه:" چه عجب اینجا! پیش آخونده چیکار میکردی؟

مرده میگه: جان تو محتاج سکس بودم اومدم از حاج آقا چند تا آدرس گرفتم دارم میرم دنبالشون

20 - مادر لر به بچش:بچه چرا نمیخوابی ؟
بچه: ازت میترسم ، دیشب بوا گفت بچه خوابه بخورش؟؟؟؟

 


نظرات شما عزیزان:

عسل
ساعت16:18---29 خرداد 1392
سلام.مرسی از جک های خوشکلت.به منم سر بزن خوشحال میشم.

aaaa
ساعت0:36---20 دی 1391


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در تاريخ شنبه 6 آبان 1391برچسب:, توسط مسعود کرمی |

javahermarket

javahermarket

javahermarket